مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( اربعین حسینی )
یکی آورده با خود گریههای گاه گاهش را یکی در کوله بار کهنهاش بار گناهش را یکی پیداست عمری خادم این آستان بوده یکی هم بعد عمری تازه پیدا کرده راهش را یکی در هر قدم هُرم نفسها را بغل کرده یکی در حسرت راهی شدن سرمای آهش را یکی نذر شما کردهست چندین گوسفندش را یکی وقف شما کرده ست تنها سرپناهش را بسـوزان چهـرهام را آفـتاب داغ! اربـابم خبر دارم که میبخشد غلام روسیاهش را ببین موکب به موکب میشود تسخیر او قلبم چنان ملکی که پیدا کرده باشد پادشاهش را به هم میریزد آری نظم نفـرت آور دنیا امیر عـشق تا آمـاده میسازد سپاهش را قدمها محکماند و عزمها راسخ، چه غوغایی نمیبندد شهادت تا قـیامت شاهراهش را و در دیدار آخر مادرم با گریه میخندید و من آوردهام تا کربلا با خود نگاهش را |